اتفاقی


ای ستاره ما سلاممان بهانه است

عشقمان دورغ جاودانه است

در زمین زبان حق بریده اند

حق زبان تازیانه است

وانکه با تو صادقانه درد دل کند

های های گریه شبانه است

ای ستاره باورت نمی شود

در میان باغ بی ترانه زمین

ساقه های سبز آشتی شکسته است

لاله های سرخ دوستی فسرده است

غنچه های نورس امید

لب به خنده وانکرده مرده است

پرچم بلند سرو راستی

سر به خاک غم سپرده است!

ای ستاره ای ستاره غریب !

ما اگر زخاطر خدا نرفته ایم

پس چرا به داد ما نمی رسد؟

ما صدای گریه مان به آسمان رسید

از خدا چرا صدا نمی رسد؟

بگذریم از این ترانه های درد

بگذریم از این فسانه های تلخ

ای که دست من به دامنت نمی رسد

اشک من به دامن تو می چکد

با نسیم دلکش سحر

چشم خسته تو بسته می شود

بی تو در حصار این شب سیاه

عقده های گریه شبانه ام

در گلو شکسته می شود ...

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.